این شعر زیبای عزیزنسین شرحال خیلی از انسانهای تنهای عصر امروز است، من، شما و...

وقتی که شب

به خانه برمی گردی

وصدای کلید را در قفل می شنوی

بدان که تنهایی!

وقتی کلید برق را می زنی

صدای تیک می شنوی

بدان که تنهایی!

وقتی در تختخواب

از صدای قلب خودت نمی توانی  بخوابی

بدان که تنهایی!

وقتی که زمان

کتاب ها و کاغذها را در خانه می جود

و تو صدایش را می شنوی

 بدان که تنهایی!

اگر صدایی از گذشته

تو را به روزهای  قدیمی دعوت می کند

بدان که تنهایی!

وتو بی آن که قدر تنهایی را بدانی

دوست داری

خودت را خلاص کنی

اگر این کار را هم بکنی

بازهم تک و تنهایی!