خیال پردازی با آینه
تاریخ میان ماست!
در کادر آینه نشسته ای
جاده ای از پیشانی ات به گورستان می رود
آبشاری از موهای جوگندمی ، پیچ در پیچ و فرخورده به گونه های من
گورستان سرد رویایی
دختری که به جای آلبالو ، نگین های سفید هوس را از نرمک گوشش آویخته
و برای اسکناسی فشرده ، میان آبشارهای خیالت غرق شده
تو به تاریخ عادت کرده ای، به آخرین تاریخ عادت ماهانه
در کافی شاپی از دود و دروغ ،با تنی برهنه از کودکی و خیال
جاده از پیشانی گذشت و در تصویر جیوه ای محو شد
+ نوشته شده در ساعت 2:24 توسط فروغ